- پنجشنبه ۲۲ تیر ۹۶
- ۰۸:۵۹
* پست چند قسمتی *
***
دکتر یکم دیره برای این حال بدجوری پیــله کرده این بار
ولی من بازم از پسش برمیام میتونی صدام کنی پیرمرد این کار
دیوارا میخـــورن منو عقـــربه ها همو میکشــــن عقب
یه سری ادم چیز خورن جلو یه سریشونم چیز کشن عقب
***
از حدود یکی دو ماه پیش یه چیزیو فهمیدم ! میپرسی چی ؟ اینکه من آدمیم که تنهایی مینونم کار کنم ! خیلی عجیبه !!!!!! بعنوان مثال من کاری کردم که هیچ کس دور و برم نباشن ! شاید بعضیاشون عمدی و بعضیاشونم غیر عمد بوده ولی بنظرم هرکس خودش به تنهایی بهتر میتونه پیشرفت کنه !!!!! شایدم تنهایی از نظر خیلیا خوب نباشه ؛ منم نمیگم خوبه ولی گاهی اوقات بهتر میتونه کمکت کنه !
عجیبه همه چی ! دنیـــا واسم عجیب شده کلا ! احساس جدیدی به همه چی دارم ! نمیدونم چرا و چطوری ! باید کشفش کنم!
***
آتــــنا اصلانی :(
روحت شاد فرشته کوچیک
***
کمی چاشنی طنز :
سه تا زن انگلیسی، فرانسوی و ایرانی با
هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب
بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن.
زن فرانسوی گفت:
به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه … خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم. خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم!
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و اورد تو رختحواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .
زن انگلیسی گفت:
من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار.
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم
لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت.
زن ایرانی گفت :
من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم
اما روز اول چیزی ندیدم
روز دوم هم چیزی ندیدم
روز سوم هم چیزی ندیدم
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم:)
***